هنر مجسمه سازی در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد و با تمدنهای کهنی چون جیرفت، ایلام و شوش گره خورده است. انواع سردیسها و تندیسهای سنگی، گلی و فلزی از زنان، الهگان، خدایان و موجودات و جانوران افسانهای (ابوالهول، گیریفین و …) نشان دهنده هنر ایرانیان در سپیده دمان تاریخ و در حوزه پیکرهسازی و خلق اشکال سه بعدی بوده است.
کشف پیکرههای متعدد و متنوع از زنان، اهمیت نقش زن در فرهنگ و هنر ایرانی را متذکر میشود.
تاریخچه هنر مجسمه سازی در ایران
اقوام مختلف فلات ایران از هزارههای پیش از میلاد هرگز پایبند تقلید کامل از طبیعت نبودند بلکه تمایل داشتند برداشتها و رویاهای خود را با سنگ و گل و چوب و به شکلی انتزاعی و رمزگونه خلق کنند و هر یک از پیکرهها را مطابق آرزوها و اندیشهها و باورهای آئینی خود جلوهگر سازند.
آثار مفرغی کشف شده از لرستان آثاری سمبولیک، برگرفته از طبیعت و با کارکرد روزانهاند.
هنر تصویری در ایران باستان با ویژگیهای دینی و توجه به وقایع همراه است که در آنها انواع نقوش انسانی با پوششهای مختلف و جانواران گوناگون دیده میشود.
از دوران باستان و زمان ماد و هخامنشی تعدادی سردیس کوچک انسانی به دست آمده و گویا تمرکز اصلی بر معماری، سرستونهای بزرگ با طرحهای جانوری و نقش برجستههای متنوع بوده تا ساخت مجسمههای بزرگ انسانی.
در عصر اشکانیان هنر ایران تلفیقی از هنرهای هلنی و هخامنشی و در چهرهپردازی توجه به واقعیات در صورتها میباشد.
در کنار تندیسهای کوچک و بزرگ، مجسمه بزرگ هرکول در نزدیکی بیستون و مجسمه مفرغی سردار اشکانی در موزه ملی ایران از نمونههای هنر مجسمهسازی در این ایام است.
مجسمه سفالی انسان، مربوط به هزاره اول ق.م، تمدن عیلام
هنر مجسمهسازی در دوره ساسانیان همچنانکه ویژگی هنر هخامنشی را دارد طبیعت گرایی را نیز مورد توجه قرار میدهد.
در این دوره همچنین پیکره تراش اساطیری یعنی «فرهاد کوهکن» خلق میشود و تاریخ مجسمهسازی ایران را با اسطورهها و داستانهای عاشقانه پیوند میدهد.
مجسمه «شاپور یکم» در غاری در بیشاپور، نیم برجسته «خسرو سوار بر شبدیز» منسوب به فرهاد در طاق بستان و سردیسهای فلزی و سنگی از شاهان ساسانی بخشی از هنر پیکرهسازی این دوره است.
با آغاز اسلام و تحریم تندیسسازی و نقاشی چهره انسان، شرایط خاصی برای مجسمهسازی ایران پدید آمد به طوری که با رکودی چند صدساله در این حوزه مواجه هستیم.
برای همین هنرمندان بیشتر به ساخت فرمهای جانوری و انتزاعی و گاه ساخت ظروف با اشکال انسانی روی آوردند و انواع و انبوه مجسمههای زیبای سفالی، فلزی و غیره ساخته شد.
از عصر سامانی و سلجوقی البته تعدادی پیکره و سردیس گچی از بزرگان و درباریان باقی مانده که در جای خود بسیار حائز اهمیت و قابل توجه است. به طور کلی از قرن چهارم هجری به بعد گشایشهای زیادی در حوزه هنر از جمله نقاشی و مجسمهسازی ایران به وجود آمد به طوریکه در عصر سلجوقی انواع ظروف و اشکال فلزی، چوبی و سفالی با فرمهای جانوری همچون عودسوز، قفل، سرمه دان، شمعدان و غیره خلق شدند که هم اکنون زینت بخش موزهها و مجموعههای خصوصی در سراسر جهان هستند.
یکی از آثار منحصر به فرد به جای مانده از این دوران نیم تنه «سلطان طغرل» است با تکنیک سفال زیررنگی و لعاب دار مربوط به اواخر قرن ۱۳میلادی است که در مجموعه «دیوید خلیلی» در لندن نگهداری میشود.
از آن ایام و تا دوره قاجار مجسمهسازی ایران با تمامی محدودیتها و موانع به حیات خود ادامه داده و اگرچه در حوزه پیکرههای انسانی توفیق چندانی نداشته اما با همت دوچندان در بخش مجسمههای جانوری، انتزاعی و کاربردی هزاران شاهکار هنری را برجای گذاشته است.
شیرهای سنگی اصفهان و چهارمحال بختیاری و خوزستان، قوچها و اسبهای سنگی منطقه آذربایجان و سرستونهای عظیم تلاشی از هنرمندان مجسمه ساز برای زنده نگهداشتن این هنر کهن و باستانی بوده است.
مجسمه شیرسنگی از آرامگاههای چهارمحال بختیاری
در دوره قاجار و به واسطه ارتباط روزافزون ایران با اروپا و کمرنگ شدن محدودیتهای مذهبی، هنر تصویرگری و توجه به شمایل انسانی رشد فراوان نمود و به تبع آن مجسمهسازی و حجاری نقش برجسته با موضوعات واقع گرا و طبیعی رونق ویژه یافت.
در پرتو حمایت شاهان و درباریان قاجاری، حجاران زیادی به کار گماشته شدند که حاصل آن شاهکارهای هنری همچون تخت مرمر است که انواع پیکرههای انسانی و فرشتگان و دیوها در آن به چشم میخورد.
تخت مرمر به دستور فتح علیشاه و با طراحی میرزا بابای شیرازی و حجاران معروفی چون محمدابراهیم اصفهانی و شاگردانش به انجام رسید.
مجسمهسازی ایران در دوره معاصر و به واسطه مراکز هنری جدید و ارتباط هنرمندان با دنیای بیرون و به خصوص آشنایی با هنر آکادمیک اروپا تجدید حیات یافت.
استاد برجسته «ابوالحسن صدیقی» از جمله هنرمندانی بود که در اروپا تحصیل نموده بود و به واسطه تجربیات خود آغاز کننده هنر مجسمهسازی نوین در ایران شد و آثاری چون مجسمه فردوسی، یعقوب لیث و نادرشاه را خلق نمود.
پس از استاد صدیقی اساتیدی مثل علی اکبر صنعتی و علی قهاری راه او را ادامه دادند و با سبکهای نئوکلاسیسم، رئالیسم و نئورئالیسم آثاری را خلق نمودند.
از دیگر هنرمندان مجسمه ساز معاصر میبایست به قدرت الله معماریان، بهمن محصص و ژازه طباطبایی اشاره نمود که هریک نقشی مهم در تاریخ مجسمهسازی معاصر ایران دارند.
اما مشهورترین و جهانیترین هنرمند مجسمه ساز معاصر ایران استاد پرویز تناولی میباشد.
مجسمه فلزی شیر به فرم انتزاعی، اثر پرویز تناولی
پرویز تناولی با بهره جستن از آموزشها و راهکارهای هنر مدرن و شناخت و به کارگیری عناصر سنتی جامعه و تحت مکتب هنری سقاخانه که خود از بنیانگذاران آن بود همت خود را در احیای هویت ملی و ارتباط جهانی به کار بست و با تلاش فراوان خیل عظیمی از مجسمههای حجیم فلزی را پدید آورد که از شناختهترین آنها باید به مجسمههای «هیچ» اشاره داشت.
پاسخ دهید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.