تاریخ مجسمه سازی نشان میدهد هنرمندان تا قرن نوزدهم کماکان آثار خود را با الگوبرداری از هنر عصر رسانس و یا مفاهیم دوره ویکتوریایی و البته مجسمههای باستانی خلق مینمودند.
هنر و مجسمه سازی عصر مدرن
قبل از بررسی هنر و مجسمهسازی قرن بیستم میبایست هنر اواخر قرن نوزدهم یعنی سبک امپرسیونیست و البته «آگوست رودن» (۱۸۴۰-۱۹۱۷م) و آثارش را مورد توجه قرار داد که تأثیرات به سزایی بر هنر قرن بیستم و آزاد اندیشی هنرمندان این عصر نهاد.
راهکار امپرسیونیسم ناتمام و نامعین است و تأثیر آن در مجسمه سازی، برجسته نمودن موجها و بازی نور روی مجسمه میباشد.
برخی از هنرمندان نئوکلاسیک سطح آثارشان به جهت انعکاس نور همچون آئینه پرداخت مینمودند در صورتیکه مجسمهسازان سبک امپرسیون به این ویژگی توجهی نداشته و متناسب با هر مجسمه سطح آن را ناصاف و پرداخت نشده باقی میگذاشتند تا بدین گونه و با شکست نور سطح اثر حالتی ارتعاشی را در ذهن بیننده القا کند.
از هنرمندان سبک امپرسیونیسم که در مجسمهسازی نیز فعالیتهایی داشتند میتوان به «اگوست رنوار» و «ادگار دگا» اشاره نمود.
از جمله آثار شاخص دگا «مجسمههای بالرین» است که دارای ریتمی پویا است. مؤثرترین مجسمهساز اواخر قرن نوزده که بنیان مجسمهسازی قرن بیستم را باعث شد، آگوست رودن بود.
اگر گفته شود که ریشه مجسمهسازی مدرن با شخص رودن گره خورده سخنی به گزاف نبوده است.
آثار این هنرمند مشابه سبک اکسپرسیونیسم با سایه و روشنهای درشت، آثاری مدرن را نمایش میدهند. علاوه بر این به سان نمادگراها جوهر هستی نیز در مجسمهسازی آگوست رودن نمود دارد.
رودن برای بیان افکارش ترسی از کج و خمیده نمودن پیکرههایش نداشت و بدینسان ذهنیت زیباییشناسی کلاسیک را تغییر داد.
مجسمه انسان متفکر، اثر آگوست رودن
رودن در اثر بالزاک بخوبی و به کمک تودهای ناهموار، رویکردهای امپرسیونیستی را در کنار توصیفات اکسپرسیونیستی مینشاند.
مجسمهسازی در حیطه امپرسیونیسم با آثار «مداردو روسو» به شکوه خود میرسد.
وی سعی داشت تغییرات روانی و حالتهای مختلف انسانی از جمله درد و شادی را به کمک مواد منعطف چون موم ثبت نماید.
اما با شروع قرن بیستم میلادی و تحولات سیاسی و اجتماعی و حضور هنرمندان مشهوری چون کنستانتین برانکوزی، امبرتو بوچینی و نائوم گابو در هنر مجسمهسازی نیز تحولات شگرفی ایجاد شد و فرم و محتوای آثار در این دوره کاملا دگرگون گردید.
در قرن بیستم با بروز و آغاز گفتگوهای تازه در حوزه فلسفه و نقد مجدد اندیشمندان به مفاهیمی چون آزادی، فرد، اجتماع و مفاهیمی چون «هنر برای هنر» راه برای تجربههای بسیار متنوع و آزاد هنرمندان هموار شد.
در ابتدا جریان کوبیسم با همت پابلو پیکاسو و جورج براک به راه افتاد که بسیاری از قوائد سنتی و دست و پاگیر هنر آن زمان را کنار گذاشت و حرکتی بزرگ در نقاشی و مجسمهسازی ایجاد نمود.
در پی این سبک تازه، هنرمند برجستهای مثل مارسل دوشان به دنیا معرفی گردید.
دوشان تفکر قراردادی دربار پروسه تولید اثر هنری را به چالش کشید. او در بخشی از آثارش که به اسم یافت شدهها معروف است یک سنگ توالت را به عنوان اثر هنری و با نام چشمه به عرصه میآورد.
در گذر همین ایام مواد و قوانین قدیمی جای خود را به هنر آبستره تازه داد که پیش از آن در مجسمهسازی هرگز مورد استفاده قرا نگرفته بود.
از دیگر سبکهای اوایل قرن بیستم باید به فوتوریسم اشاره نمود که به سال ۱۹۰۹ در ایتالیا پا گرفت.
دغدغههای اصلی این جنبش، حرکت، سرعت و تکنولوژی مثل ماشین و هواپیما و شهرهای بزرگ صنعتی بود. آمبرتو بوچینی از مشاهیر مجسمهسازی قرن بیستم در اثر «تداوم در فضا» به خوبی افکار و نظریات فوتوریستی را به اجرا میگذارد.
مجسمه تداوم در فضا، اثر امبرتو بوچینی
با پیدایش سبکهایی چون کوبیسم و فوتوریسم و بعد از آن جنگ اول جهانی و به موازات آن انقلاب بلشویک، هنر و هنرمندان اروپا تحت تاثیر قرار گرفته که منجر به پیدایش سبکهای جدیدی مثل دادائیسم و کنستراکتیویسم گردید.
در این میان نقش مدرسه باهاوس و تأثیرات آن بر طراحی و فرم را نباید فراموش نمود. در این عصر هنر مجسمهسازی صرفاً ساخت تندیس و پیکره و از این دست فرمهای تکراری نبود بلکه هنرمند با آزادی تمام و با مواد جدید هر شکل تازهای را میساخت.
در پی به حاشیه رفتن سبک دادائیسم، سبک تازهای به نام سوررئالیسم در پاریس جان گرفت که بعدها به شیوه سوپررئالیسم یا فرا واقعگرایی تغییر ماهیت داد. ساختار اصلی در جنبش سورئالیسم به کارگیری توأمان تجرد و طبیعت گرایی است. معروفترین هنرمند این سبک آلبرتو جاکومتی است.
ویژگی شاخص آثار وی مجسمههایی با دستان، پاها و بدن کشیدهتر از حالت معمول بود.
پیش از جنگ جهانی دوم، فرمالیسم در قالب کوبیسم و کانستراکتیویسم و زیباییشناسی علمی پیشرفت کرد و تأثیرات شگرفی بر کار هنرمندان گذاشت.
در دوران مدرن استفاده از تکنولوژی، مواد و مصالح صنعتی، روشهای تازه فلزگری بر اغلب آفرینشهای هنری مؤثر بود.
کنستانتین برانکوزی مجسمهساز و نقاش از دیگر هنرمندان بنام این دوران است که به خاطر خلق فرمهای ناب و بیان موجز، به یکی از شاخصههای مجسمهسازی عصر مدرن مبدل شد.
هرچند آثار وی در مکاتب هنری آن زمان تعریف نشده و نوعی از انتزاع شخصی را بیان مینماید. بوسه، نوزاد، آغاز جهان، ستونهای بیپایان و پرنده در فضا از آثار مهم وی میباشد.
پس از جنگ جهانی دوم بیشتر تغیرات صورت گرفته در زمینه مجسمهسازی مربوط به استفاده از مواد جدید در مجسمهسازی و کانسپچوالیسم یا مفهوم گرایی و ایده گرایی شد.
انسانهایی با بدنهای کشیده، اثر آلبرتو جاکومتی
از جمله دیگر مجسمه سازان برجسته قرن بیستم و هنر عصر مدرن میتوان از الکساندر کالدر و سبک هنر جنبشی، ژان آرپ، دیوید اسمیت، باربارا هپورث و هنری مور، اوسیپ زادکی، بروس نیومن، دان فلاوین، روبرت موریس، جاسپرجونز و ادواردو پائولوزی با سبک پاپ آرت را نام برد که با سبکهای مختلف و مصالح متنوع آثار مدرنی را خلق نمودند.
بعد از اینها، سبک پست مدرنسیم با گذر از فضای مدرنیسم و توسط دامین هرست بنا نهاده شد. مهمترین اثر وی یعنی «کوسه مرده» میباشد که در زمان خود با نقد و نظرات زیادی مواجه گردید.
پاسخ دهید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.